
-موفقیت-شهاب-حسینی.jpg)
راز موفقیت شهاب حسینی چیست؟
تقریبا هیچکس فکر نمیکرد مجری جوان برنامه «اکسیژن» که برای اولینبار در قاب کوچک دیده شد و به دل بسیاری از نوجوانان آن زمان راه پیدا کرد
3,308 بازدید مطالعه بیشتر ...
اگر آدم جاهطلبی هستید، طبیعی است که هرچند وقت یک بار احساس شکست کنید. وقتی اهداف بزرگ و موفقیت در سر دارید و هنوز به حد مورد نظر خود دست نیافتهاید، گاه با چنین لحظات اجتنابناپذیری روبهرو خواهید شد که انتظاراتتان برآورده نمیشود.
اگرچه خیلیها این حرف را قبول ندارند، اما در پسزمینهی ذهن هر کدام از ما، تملّک در دنیای مادی موفقیت به حساب میآید و هرکس از این مال و اموال و زر و زیور دنیا سهم بیشتری داشته باشد، موفقتر محسوب میشود! در این مقاله دربارهی 9 نشانهای میخوانید که میگویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.
خودمان بهتر میدانیم که چقدر باید خجالت بکشیم چون تا خرخره در مادیگرایی فرو رفتهایم! مطالعهای که در دانشگاه استرایر انجام شد، نشان میدهد که 90 درصد آمریکاییها معتقدند که شاد بودن نسبت به قدرت، مالکیت یا اعتبار، شاخص بهتری برای سنجش موفقیت است. اگر بخواهیم دقیقتر مخ آمریکاییها را زیرورو کنیم، 67 درصد آنها معتقد بودند که موفقیت یعنی داشتن رابطهی خوب با اعضای خانواده و دوستان. 60 درصد هم گفتند موفقیت یعنی عاشق شغلت باشی. فقط 20 درصد موفقیت را در رفاه مالی میدانستند!
اما بین گفتن و عمل کردن کیلومترها فاصله است.
وقتی پای موفقیت درمیان باشد، چشمهایمان ما را گمراه میکنند. به سختی میتوانیم جلوی خودمان را بگیریم که آدمهای پولدار، کله گنده و گردن کلفت را موفقترین آدمها به حساب نیاوریم! صرف نظر از آنچه به دست میآورید، همیشه دست بالای دست شما وجود دارد و همین مسئله باعث میشود حس کنید که اصلا موفق نیستید. مسئله این نیست که شما زر و زیور دنیوی ندارید، مسئله این است که تعریف شما از موفقیت در همین زر و زیور دنیوی خلاصه میشود.
موفقیت واقعی یعنی شما دقیقا کی هستید و تا به حال در رسیدن به این خود واقعی چقدر موفق عمل کردهاید. اگر خودتان را به در و دیوار میکوبید که «من به اندازهی کافی موفق نیستم» در واقع معیار سنجش شما برای موفقیت از بیخ غلط است. بعضی وقتها آدم فقط به یکی احتیاج دارد که یادآوری کند تا حالا در زندگی به چه چیزهایی رسیده است. در ادامه به چند شاخص درست و حسابی برای سنجش موفقیت اشاره میکنیم که به شما کمک میکنند به خودتان یادآوری کنید چه آدم موفقی هستید!
همهی ما آدمهای موفقی را میشناسیم که طوری رفتار میکنند انگار آسمان تپیده و آنها روی زمین پا گذاشتهاند. فکر میکنند دنیا مال آنهاست و باقی آدمها صرفا در آن زندگی میکنند… اینطور نیست؟ این اصلا موفقیت نیست. موفقیت واقعی یعنی داشتن حس همدردی و درک اینکه احساسات و رویاهای بقیهی آدمها هم به اندازهی احساسات و رویاهای خودمان اهمیت دارد و ما بدون دیگران نمیتوانیم موفق باشیم.
امید و مثبتاندیشی دو عنصر اساسی برای تشکیل یک زندگی شاد هستند. اگر روی مشکلات متمرکز شوید، بیانگیزه و منفینگر خواهید شد. وقتی در مسیر منفینگری گام بردارید حتی اگر در راه خود به چیزی دست پیدا کنید، اصلا به چشمتان نمیآید. موفقیت واقعی یعنی همیشه نیمه پر لیوان را ببینید و اعتقاد داشته باشید که قدرت دارید از دل موقعیتهای بد، موقعیتهای خوب خلق کنید.
حتما شما هم یاد گرفتهاید که فقط آدمهایی که هرگز تلاشی نمیکنند، هرگز شکست نمیخورند. وقتی شکست میخورید، به صورت خودکار خودتان را بازنده تلقی نمیکنید. بلکه پوزهی آن شکست را به خاک میمالید و به صورت فرصتی برای یاد گرفتن به آن نگاه میکنید. اگر هنوز هم گهگاهی با شکست خوردن ناامید میشوید، پس بدانید و آگاه باشید که مزهی موفقیت واقعی را نخواهید چشید تا زمانی که یاد بگیرید چطور پوزهی این شکستها را به خاک بمالید. اشتباهات به شما نشان میدهند که دارید در مسیر غلط حرکت میکنید، پس راه را برای موفقیت هموار میکنند. وقتی که بیشتر از همیشه احساس درماندگی و بیچارگی میکنید، بزرگترین پیشرفتها شکل میگیرند. چون این درماندگی و بیچارگی باعث میشوند متفاوت فکر کنید، چشمانداز وسیعتری از مشکلات را ببینید و در نهایت آن راه حل طلایی را که از نظرها پنهان مانده بود، پیدا کنید.
اتفاقات بد به هر حال رخ میدهند و این بخشی از زندگی است. تعریف اکثر ما از یک روز بد، برای کسی که با مشکلات واقعی دست به گریبان بوده – مثلا غذای کافی نداشته یا تلاش کرده طی جنگ جهانی زنده بماند- مثل تعطیلات به نظر میرسد. جا گذاشتن سویچ داخل ماشین یا حتی رد شدن در گرفتن ترفیع برای شمایی که یاد گرفتهاید تا منطقی بیندیشید و اوضاع را تحت کنترل بگیرید، آنقدرها هم بد نیستند. این ویژگی مهمِ خود را به عنوان یک برگ برنده در نظر بگیرید.
یکی از نشانههای آدمهایی که هنوز به بلوغ احساسی نرسیدهاند این است که هر قدر هم که به کمک نیاز داشته باشند، از کسی درخواست کمک نمیکنند. درخواست کمک به این معنا است که شما قصد ندارید تا با بینقص نشان دادن خود به دیگران چیزی را ثابت کنید. نمیترسید که مردم ضعفهای شما را ببینند و به این سطح از درک و فهم رسیدهاید که هیچ کس به تنهایی موفق نمیشود.
زندگی در چشم شما مثل یک الاکلنگ نیست که اگر یک طرف ببرد، طرف مقابل حتما باید ببازد. فقط به خاطر اینکه کس دیگری به موفقیتی دست پیدا میکند شما خودتان را بازنده و بدبخت نمیدانید. فقط همین دفعه است که شما برنده نشدهاید و در این شرایط آسمان به زمین نمیآید. یکی از نشانههای قطعی موفقیت توانایی پایکوبی بی غل و غش برای موفقیتهای دیگران است.
آیا روزهایی را به خاطر میآورید که روابط طولانیمدت شما بعد از مدتی به یک مرثیهی کسالتبار تبدیل میشدند و شما هم خیلی زود دلزده میشدید؟ اگر دورهی چنین هیجانات زودگذری را سپری کردهاید، به شما تبریک میگویم. حالا که پایداری و جذبهی عمیق را در کارها و روابط سرلوحه قرار دادهاید، یعنی در راه موفقیت گام برمیدارید.
وقتی نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکر میکنند، یعنی احساس میکنید که باید به دیگران چیزی را ثابت کنید. برعکس، زمانی که اهمیت نمیدهید دیگران چه فکری دربارهی شما میکنند، با خودتان و اصول و خواستههایتان صادق هستید و از زندگی راضی هستید، یعنی موفقیت در مشت شما است. وقتی که بدانید نظرات بقیهی آدمها فقط و فقط نظر هستند نه چیزی بیشتر، معنای واقعی موفقیت را درک خواهید کرد. این نظرات هیچ تاثیری روی زندگی شما ندارند و نمیتوانند خود واقعی شما را تغییر بدهند.
بین بدبینی و واقعبینی تفاوت وجود دارد. وقتی طوفان در راه است، برای توقف طوفان کاری از دست شما برنمیآید. اما اگر بپذیرید که طوفان در راه است، میتوانید جلوی عواقب منفیاش را بگیرید. اگر شرکتی که در آن کار میکنید در حال کوچک شدن است و شما در پی تعدیل نیرو اخراج شدهاید، هر ثانیهای که صرف انکار کردن این اتفاق میکنید، آنچه را در آینده قرار است برایتان اتفاق بیفتد، به تعویق میاندازید. اگر انسان واقعبینی هستید پس در این شرایط میتوانید به راه خود ادامه دهید و گزینههایی را که پیش رو دارید بررسی کنید و برای چیزهایی که میتوانید تغییر دهید برنامهریزی کنید. مسئولیتپذیری در قبال تغییر چیزهایی که دوست دارید در زندگی خود تغییر دهید، یکی از شاخصهای بزرگ موفقیت است.
اینکه حس میکنید شکست خوردهاید فقط چون باید شغل بهتری داشته باشید، خانهی بزرگتری بخرید یا ماشین گرانتری سوار شوید اصلا منطقی نیست. موفقیت واقعی از درون میجوشد و کاملا مستقل از شرایط پیرامون شماست.
تقریبا هیچکس فکر نمیکرد مجری جوان برنامه «اکسیژن» که برای اولینبار در قاب کوچک دیده شد و به دل بسیاری از نوجوانان آن زمان راه پیدا کرد
3,308 بازدید مطالعه بیشتر ...داشتن عملکرد حرفهای خوب و پیشرفت شغلی از هر زمان دیگری اهمیت بیشتری پیدا کرده است
2,591 بازدید مطالعه بیشتر ...برایان تریسی، نویسنده و سخنران، تکنیک های ساده و کاربردی ای برای موفقیت در بخش های مختلف زندگی ارایه می دهد..
6,788 بازدید مطالعه بیشتر ...اصول موفقیت در کسب و کار چیست؟ برای موفقیت و خوشبختی بهانه گیری را متوقف کنید و بر پیشرفت خود متمرکز شوید.
22,760 بازدید مطالعه بیشتر ...بهوضوح، ثروت و کامیابی مربوط به تمام ابعاد زندگی شما از جمله روابط، سلامت و شغل شما میشود. اما در حال حاضر بگذارید تمرکز را روی پول بگذاریم.
5,036 بازدید مطالعه بیشتر ...موفقیت شخصی برای هر کسی که چهار کلید موفقیت را انجام می دهد، قابل دستیابی است و من اعتقاد دارم که زندگی خود را برای بهتر شدن تغییر دهید.
10,341 بازدید مطالعه بیشتر ...باور چیست؟ انواع باور که با تغییر باورهای قدیمی و ساختن باورهای جدید به تمام ارزوها و رویاها می رسید
7,388 بازدید مطالعه بیشتر ...برای رسیدن به موفقیت شرایط و روشهایی وجود دارد که در طول تاریخ، کاربردیبودن خود را ثابت کردهاند.
4,664 بازدید مطالعه بیشتر ...کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز اثر آنتونی رابینز، مدرس – سخنران و مربی موفقیت است که میشه این کتاب رو معروف ترین و بهترین کتاب رابینز در ایران دونست
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده می باشد و هرگونه کپی برداری غیر اخلاقی بوده و پیگرد قانونی دارد
طراحی سایت و سئو توسط گروه تخصصی آرمانیک | مشاوره تبلیغات اینترنتی توسط مدیر وب
دوستان میخوام یک تجربه از زندگی خودم براتون بنویسم
من لیسانس کشاورزی گرایش باغبانی دارم و از سال 1383 تا الان حدود 4 تا کار مختلف عوض کردم و الان پنجمین شغل غیر مرتبط با مدرکم رو دارم. میخوام درباره سومین که کار تو عسلویه بود براتون بگم. تو شهرداری کارشناس فضای سبز بودم اما محیط و حقوق ماهانه ش منو راضی نمی کرد دنبال یک شغل دیگه بودم و همیشه بین خانواده و فامیل از شغلم شکایت میکردم و به اونها می گفتم که اگه یک کار دیگه گیر بیارم دیگه نمیرم شهرداری. بماند که همیشه هم با مخالفت شدید پدر و مادرم روبرو بودم و بهم می گفتن خیلی ناشکری فوق لیسانس ها تو خیابون بیکارن تو میخوای بیای بیرون و…
تا اینکه از طرف یکی از آشناها پیشنهاد کار تو عسلویه بهم داده شد، با اینکه من تو شهرداری شهر خودم کار میکردم و همه آشنا بودند اما چون کار در اونجا منو اذیت میکرد، آرامش روانی رو ازم گرفته بود و دوستش نداشتم، تصمیم جدی گرفتم که برم عسلویه بدون هیچ شک و ترسی. خلاصه ما با این فامیل راه افتادیم بطرف عسلویه شب رسیدیم شهرستان جم و ساعت 5 صبح رفتیم عسلویه تو شرکت پتروشیمی جم، منی که اولین بار تو عمرم بود رفته بودم جنوب و سایتهای پتروشیمی رو می دیدم دهنم باز مونده بود. خلاصه اینکه تو فکر کار نبودم که بهم میدن یا نمیدن فقط گرمای شدید بدجوری اذیتم میکرد و مثل ندیده ها فقط محیط اطراف مو نگاه میکردم، فامیل عزیز همین که رسیدیم تو شرکت منو مستقیم برد پیش رئیس واحدشون و قضیه رو براش تعریف کرد و گفت که اومدم برا کار، ایشون هم بدون اینکه چیزی بگه قشنگ دستمو مثل بچه ها گرفت برد پیش رئیس کل ابزار دقیق پتروشیمی و دقیقا همین جمله رو بهش گفت: این آقا برای کار اومده و چند سال سابقه ابزار دقیق داره و کار شم عالیه، میخوام اجازه بدم استخدام بشه و کار رو شروع کنه، رئیس هم بدون اینکه ازم سوالی بپر سه و یا بخواد منو تست کنه که چیزی بلدم یا نه یک یادداشت به امور اداری نوشت و داد دستم و گفت برو کارای اداریتو انجام بده و شروع به کار بزن، خدا باورم نمی شد اصلا تو شرکت هیچکس باورش نمیشد، من دیروز کارمند شهرداری بودم خواستم شغلم عوض شه امروز استخدام پتروشیمی بودم. اونم کاری که هیچ ربطی به مدرکم نداشت، ابزار دقیق از رشته های برق هستش و کلا برای خودش یک علم دیگه ای هستش، من عظمت خدای درونم رو اونجا کاملا حسش کردم، دوستانی که از ابزار دقیق و پتروشیمی سر رشته دارن میدونن من دارم چی میگم. خلاصه من همون روز اول شروع به کار کردم و به کمک فامیل عزیز و همکاران ایشون دقیقا در عرض دو هفته بصورت کاملا تجربی و علمی و عملی با تمامی تجهیزات پتروشیمی جم اشنا شدم و یک دفترچه جیبی خریدم و هر تجهیزی رو می دیدم و ازش چیزی یاد میگرفتم زود یادداشت میکردم و شب تو خوابگاه دوباره مطالعه میکردم و سوالاتم رو دوباره می نوشتم و فرداش از همکارام میپرسیدم. من چهار سال سابقه تکنسین ابزار دقیقی تو پتروشیمی جم رو دارم که همیشه خدا رو بخاطرش شاکرم، نه بخاطر پولش بلکه بخاطر تجاربش، انسانهای جدیدی که فرهنگهای مختلفی داشتند، گرمای شدیدش.
اب و هوای شهر خودم کوهستانی و عالی بود برعکس عسلویه اما یک دلیل باعث میشد من اون گرما و شرایط سخت رو تحمل کنم و اینکه من عاشق کارم بودم.
خدایا شکرت که ما انسانها رو بیشتر از خودمون دوست داری
میخواستم یه چیزی که برام زود اتفاق افتاد رو بگم
من یکم به قانون جذب و قوانین کیهانی اعتقاد داشتم ولی بعد از این ک دوستم از شما برام تعریف کرد منو کنجکاو کرد اومدم سمینارتون و با سایتتون آشنا شدم ولی اوایل تحت نظر گرفتمش و دیدم به دوستم خیلی کارا کرد منم تصمیم گرفتم بیام به این قوانین کیهانی واقعا خیلی ایمان دارم. این واقعیتی ک میخوام بگم اینه که شاید مسخره باشه خودمم خندم میگیره بگم ولی به هرحال باید بگم که رو منم اثر کرده و دیدم قدرتشو. من پریروز اومدم و عضو سایت و عضو این خانواده خیلی عالی شدم و بعد یک روز بله درسته فقط یک روز بعدش که میشه همین دیروز از خونه اومدم بیرون قبلا ها اصلا هیچ دختری بهم توجه نمیکرد با این فکر که امروز و بعدا دخترا بهم توجه میکنن راهی خیابون شدم و به طرز عجیبی شگفت زده شدم تا شب حدود شصت تا دختر به چشمام زل زدن و اینطور شد که فهمیدم باید اهدافمو بیشتر کنم و هیچ وقت تو یدونه هدف خودمو ثابت نگه ندارم و نگم بسمه. ممنونم دکتر خیلی دوستون دارم
“ایمان و عمل صالح”
موضوعی که بارها در قرآن تکرار شده
شاید ترجمه خودمونی ش این بشه
باور + کار مثبت
ما یا باور داریم بدون کار مثبت
یا کار مثبت انجام میدیم بدون باور
مثلا یا با فندک جرقه میزنیم
بدون باز بودن گاز
و یا وقتی گاز باز هست
جرقه ای در کار نیست
تنها با همراه شدن این دو با هم هست که
ما به خواسته هامون خواهیم رسید
خسته نباشید